لغت نامه
ظهور ذات مقدس برای ذات خودش در ذات خودش.
آنچه که از ارواح آشکار و ظاهر می شود و در جسمی آتشی و یا نوری تمثّل و شکل می یابد.
اجمال خطاب است به گونه ای از قهر و غلبه
نزدیک شدن بنده (به حق) به مقتضای عنایت الهی
ارادت خواست است و مراد در راه بردن …
به جوانمردی و آزادگی زیستن …
گم بودن است و در خود زیستن
یعنی از بیخ بر کندن …
عبارت از اسم ذات است به اعتبار نفی تعدد صفات و اسماء و نسبت ها و تعینات از آن …
عبارت است از ملاحظه بنده عین خود را متصل به وجود اَحدی …
حق تعالی را گویند وقتی که مستغنی از دوستی دانند او را مطلقاً بی قید.
حق تعالی را گویند، وقتی که جوینده عاجزتر از آن باشد که به دوستی منسوب بود.
جوینده حق را گویند، از راه عبودیت و محمدت کمال، نه از روی دوستی.
صاحب محبت را گویند، وقتی که مستغنی از دوستی دانند، با حق تعالی
دوستی را گویند، بیسبب و علاقه و بیحرکتی، با حق سبحانه و تعالی.
عبارت است از شهود حقِ واحدِ مطلقی که به حق، کل به او موجود است
میل به اصل خود است با وجود علم و آگاهی
میل است به اصل خود
رجوع را گویند به اصل خود
هرچه از معانی که بدون کوشش بنده بر قلب می ریزد.
خطاب و یا واردی که در آن عمل بنده دخالتی ندارد
عبارت است از خواطر نفسانی
میلِ نفس به مقتضیات طبیعت و روی گردانیدن از جهت عُلوّ، به واسطۀ توجه به جانب پست.
اشاره است به ذات احدیت، یعنی حق تعالی
انابت چیست؟ بازگشتن بهمه از چیز.
خوشنودی و بسندکاری است
قطع است از غیر آن، و اعراض قلب از همه چیز الا آن
بیدار کردن است از خواب،
و جنبانیدن است از آرام