لغت نامه

38 پست

جمال

عبارت است از تجلی خداوند به وجه خودش برای ذات خودش …

جلال

احتجاب و پوشیدگی حق تعالی از ما به عزّت خودش از اینکه او را به حقیقت و هویتش، آنگونه که خودش ذاتش را می شناسد، بشناسیم…

جلا

ظهور ذات مقدس برای ذات خودش در ذات خودش.

جسد

آنچه که از ارواح آشکار و ظاهر می شود و در جسمی آتشی و یا نوری تمثّل و شکل می یابد.

جرس

اجمال خطاب است به گونه ای از قهر و غلبه

جذبه

نزدیک شدن بنده (به حق) به مقتضای عنایت الهی

ارادت

ارادت خواست است و مراد در راه بردن …

فتوت

به جوانمردی و آزادگی زیستن …

مُروّت

گم بودن است و در خود زیستن

احد

عبارت از اسم ذات است به اعتبار نفی تعدد صفات و اسماء و نسبت ها و تعینات از آن …

اتصال

عبارت است از ملاحظه بنده عین خود را متصل به وجود اَحدی …

محبوب

حق تعالی را گویند وقتی که مستغنی از دوستی دانند او را مطلقاً بی‌ قید.

مطلوب

حق تعالی را گویند، وقتی‌ که جوینده عاجزتر از آن باشد که به دوستی منسوب بود.

طالب

جوینده حق را گویند، از راه عبودیت و محمدت کمال، نه از روی دوستی.

محب

صاحب محبت را گویند، وقتی که مستغنی از دوستی دانند، با حق تعالی

محبت

دوستی را گویند، بی‌سبب و علاقه و بی‌حرکتی، با حق سبحانه و تعالی.

اتحاد

عبارت است از شهود حقِ واحدِ مطلقی که به حق، کل به او موجود است

مهر

میل به اصل خود است با وجود علم و آگاهی

آرزو

میل است به اصل خود

میل

رجوع را گویند به اصل خود

وارد

هرچه از معانی که بدون کوشش بنده بر قلب می ریزد.

خواطر / خاطر

خطاب و یا واردی که در آن عمل بنده دخالتی ندارد

هواجس

عبارت است از خواطر نفسانی

هوی

میلِ نفس به مقتضیات طبیعت و روی گردانیدن از جهت عُلوّ، به واسطۀ توجه به جانب پست.

الف

اشاره است به ذات احدیت، یعنی حق تعالی

انابت

انابت چیست؟ بازگشتن بهمه از چیز.

رضا

خوشنودی و بسندکاری است

عزم

قطع است از غیر آن، و اعراض قلب از همه چیز الا آن

سماع

بیدار کردن است از خواب،
و جنبانیدن است از آرام