مبادا تصور کنی، که آنگونه معانی را می توان از راه این الفاظ دریافت کرد، و به عقل ناقص و هوش نارسای خویش در آن تصرّفی کنی. …..
حب الدنیا
«حبب الی من دنیاکم ثلاث ترک التکلف و عشره الخلق بالتلطف و الاقتداء بطریق اهل التصوف»
از دنیای شما سه چیز را دوست دارم:
ترک نمودن تکلف، و با مردم زندگی کردن با تلطف،
و اقتدا نمودن بر طریق اهل تصوف.
و باز بزرگی گفت:
هر کس که ایمان وی صحیح باشد
نظر نکند مر کَون را و آن چه در آن است،
از بهر آن که خساست همّت از اندکی معرفت باشد
(به خدای تعالی).
«و سئل امیرالمؤمنین على بن أَبى طَالب رضى الله عَنهُ و کرم الله وجهه عن الزهد فقال هُوَ أَن لَا یبالى من أكل الدُّنْيَا من مُؤمن أَو كَافِر».
گفت زاهد آن است که باک ندارد
از آنکه دنیا را که خورد مؤمن یا کافر.
بدان که زهد اصل همه چیزها است و اصلی است همه احوالهای پسندیده را، و اول مقامی از مقامهای مریدان زهد است. هرکه این اصل استوار کرده باشد بنای همه کارها بر او درست آید، و هرکه اصل زهد استوار نکرده باشد بنای دیگر احوال بر او درست نیاید، از بهر آنکه پیغمبر علیه السلام گفته است «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ». چون دوستی دنیا سر جملۀ گناهان است، ترک دنیا سر جملۀ طاعتها باشد.