حق تعالی را گویند وقتی که مستغنی از دوستی دانند او را مطلقاً بی قید.
لغت نامه
28 پست
حق تعالی را گویند، وقتی که جوینده عاجزتر از آن باشد که به دوستی منسوب بود.
جوینده حق را گویند، از راه عبودیت و محمدت کمال، نه از روی دوستی.
صاحب محبت را گویند، وقتی که مستغنی از دوستی دانند، با حق تعالی
دوستی را گویند، بیسبب و علاقه و بیحرکتی، با حق سبحانه و تعالی.
عبارت است از شهود حقِ واحدِ مطلقی که به حق، کل به او موجود است
میل به اصل خود است با وجود علم و آگاهی
میل است به اصل خود
رجوع را گویند به اصل خود
هرچه از معانی که بدون کوشش بنده بر قلب می ریزد.
خطاب و یا واردی که در آن عمل بنده دخالتی ندارد
عبارت است از خواطر نفسانی
میلِ نفس به مقتضیات طبیعت و روی گردانیدن از جهت عُلوّ، به واسطۀ توجه به جانب پست.
اشاره است به ذات احدیت، یعنی حق تعالی
بجوانمردی و آزادگی زیستن.