ای در همه شان ذات تو پاک از همه شَین
نی در حق تو کِیف توان گفت نه اَین
از روی تعقُّل همه غیرند صفات
با ذات تو وز روی تحقّق همه عَین
امام نور الدین عبدالرحمان جامی
6 پست
رخ گرچه نمی نمائیم سال به سال
حاشا که بُوَد مهرِ تو را وَهمِ زوال
دارم همه جا با همه کس در همه حال
در دل زِ تو آرزو و در دیده خیال
ماییم به راه عشق پویان همه عمر
وصل تو به جد و جهد جویان همه عمر
یک چشم زدن خیال تو پیش نظر
بهتر که جمال خوب رویان همه عمر
ای آنکه به قبله وفا روست تو را
بر مغز چرا حجاب شد پوست تو را؟
دل در پی این و آن نه نیکوست تو را
یک دل داری بس است یک دوست تو را
مولانا نورالدین عبدالرحمن جامی
(۸۱۷ – ۸۹۸ هجری قمری)
توحید به عرف صوفی ای صاحب سیر
تخلیص دل از توجه اوست به غیر
رمزی ز نهایت مقامات طیور
گفتم به تو گر فهم کنی منطق الطیر